« طالبان شوهرم را کشتند و دختر یکسالهام را فروختند»

سالها جنگ در افغانستان، از مردم قربانیهای زیادی گرفته است اما قربانیان این جنگها تنها سربازانی که در سنگر کشته شده اند نیستند، بلکه بخشی از قربانیان اصلی این جنگها مادرانی اند که موهایشان را در فراق پسران جوانشان سفید کرده و زنانی که نبود همسرانشان زندگی را به آنها تاریک ساخته است. اینجا از سرنوشت زنی مینویسم که شلیک گلوله طالبان زندگیاش را نابود کرده است. زلیخا ( اسم مستعار) زنی با قد و قامت بلند که با وجود اندوهی که از سر و صورتش میبارد، نمیشود گفت زیبا نیست. او حدود ۳۰ سال سن دارد، اما چهره چروک خورده و موهای سفیدش او را به وضوح زن ۵۰ سالهای نشان میدهد. زلیخا میگوید: «در ایام نوجوانی، هنگام که همسن و سالانم مکتب میرفتند، من اما پای گلیم بافی نشسته بودم و روزها در زیر نور مستقیم آفتاب و میان تارهای گلیم دانه دانه آرزوهایم را حساب میکردم. بارها شاهد سوختگیهای طاقتفرسای اطراف گردنم بودم که نور خورشید سوختانده بود.» او میگوید جرات ندارد که صفحهی آرزوهایش را ورق بزند، زیرا بیانش برایش مشکل است. بعد، بی هیچ مقدمهی فقط یک آرزویش را بیان میکند: دوست داشتم روزی همسفر کسی ...